السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین وعلی الارواح التی حلت بفنائک
درود بر امام حسین بزرگترین معلم ازادگی
تقدیم به همه دوستان عزیزم
دوستان هیچوقت سیدمحمدجواد ذاکر فراموش نکنید.(صلوات)
سیمای حضرت امام حسین(ع) در اندیشه دانشوران غیرمسلمان
گاندی در تفحص زندگانی امام حسین (ع) و علت جاودانگی و پایداری آن به یک مسئله مهم رسیده و همانا درسی از سرور آزادگان اخذ کرده و آن را برای استقلال هند به کار بسته است، یعنی او به پیروی از امام، به مردم هند که طرفدار استقلال هند بودند اعلام کرد مرگ را به بازی و مسخره بگیرید و نترسید.
من برای مردم هند چیزی تازه نیاوردم، فقط نتیجهای را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی (ع) پیمود
جواهر لعل نهرو شهادت امام حسین (ع) و خانوادهاش را فاجعهای ذکر کرده است که هر سال در ماه محرم از طرف مسلمانان و مخصوصا شیعیان تجدید و به خاطر آن سوگواری برپا میشود.
رابرت ویر با شش محقق دیگر کتاب جهان مذهبی را در دو جلد نگاشته اند. در این کتاب شهادت امام حسین(ع) حادثه غم انگیز صدر اسلام آمده است و علت آن را نپذیرفتن یزید به عنوان رهبر جهان اسلام از طرف امام حسین ثبت کرده اند.
بیعت نکردن امام حسین (ع) با یزید موجب شد که یزید برای خاموش کردن هر نوع اعتراض و مخالفتی نیروهای خویش را اعزام کند که نتایج زیر حاصل شد:
1- امام حسین (ع) و کلیه اعضای خانواده و تنی از یارانش در محلی به نام کربلا عراق قتل عام شدند؛
3مخالفت با بنیامیه تشدید شد؛
4 پس از شهادت امام حسین علیهالسلام حمایت از ائمه (ع) تشدید شد.
ادوارد براون؛ مستشرق انگلیسی
نگردد؟حتی غیرمسلمانان هم نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در برداشت انکار کنند.
|
پیامبراکرم (ص) |
چون قدم بر خاک خونین داشتی
بذر غیرت در زمین میکاشتی
زهر عشق حق به حمد آمیختی
در رکوعت می به ساغر ریختی
قبله ی تو عشق و مستی، قتلگاه
این مشایخ قبلههاشان بر گناه
گویمت از هفت رنگان مو به مو
خرقه پوشان دغل کار دو رو
سجده بر پست و ریاست می کنیم
با خدا هم ما سیاست می کنیم
کو نشانی که شما اهل دلید
جملگی تان بر نماز باطلید
می چکد اشک بر سر سجادهها
وای از روزی که افتد پردهها
ما خدایان زیادی ساختیم
مال مردم را به خود پرداختیم
شیر حق برخیز وقت کار شد
بر سر نی رفتنت انکار شد
کاخها گردیده مسجد ، سرفراز
صد رکعت تزویر دارد هر نماز
سجده در مسجد حسینا مشکل است
این بنا از دل نباشد، از گل است
این خسان با مال مردم زنده اند
جملگی اندر نماز و سجدهاند
دم ز راه و رسم سلمان می زنیم
لاف اسلام و مسلمان می زنیم
کاشکی از نسل سلمان می شدیم
لحظه ای یک دم مسلمان می شدیم
|
پیامبراکرم (ص) |
وصایت علی (ع)ادامه ی رسالت نبی (ص)بود.
غدیر پیوند امامت و ولایت
بر شیعیان علی مبارک باد.
|
پیامبراکرم (ص) |
با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز
ببخشید دیر به روز کردم .
اول از همه برای شادی روح سیدمحمدجواد ذاکر
یه صلوات محمدپسند بفرستید.
این پست درباره فواید آب زمزم هست.
مقدس ترین نوشیدنی در دین اسلام ، آب چاه معروف زمزم است . این چاه در شهر مکه و در محوطه کعبه با فاصله حدود 18 متری از حجرالاسود و در سمت شرق آن قرار دارد. البته دهانه چاه اکنون در عمق 65/1 متری از سطح زمین و در زیر محوطه طواف قرار گرفته است .
قداست آب این چاه که عمر آن به حدود 4000 سال قبل باز می گردد مربوط به دوران بازسازی کعبه توسط حضرت ابراهیم (ع) است . در روایات مذهبی نقل شده که آب زمزم به صورت چشمه ای از درون زمین جوشیده و همسر و فرزند تشنه حضرت ابراهیم(ع) را سیراب نموده است.
آب زمزم البته حدود 60 نام دیگر نیز دارد که بیشتر بیان کننده صفات آن می باشد.چاه زمزم اکنون حدود 30 متر عمق داشته و چشمه های آبده آن نیز در عمق 17 متری قرار دارند . دو چشمه اصلی چاه در زیر حجرالاسود قرار گرفته اند یکی از آنها 45 سانتی متر طول و 30 سانتیمتر ارتفاع داشته و دیگری که بزرگتر است حدود 70 سانتیمتر طول و 30 سانتیمتر ارتفاع دارد ..البته آب این چشمه ها نیز از سمت کوههای صفا و مروه و از زیر منطقه وای ابراهیم جاری می شود. دهانه چاه نیز بین 1تا 5/2 می باشد
تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که زمزم یکی از پاکترین آبهای دنیاست این آب همچنین محتوی مواد معدنی از قبیل کلسیم ، منیزیم و فلوراید نیز می باشد. در دوران گذشته آب چاه با استفاده از دلو بیرون آورده می شد اما امروزه با کمک چهار پمپ قوی به صورت شبانه روزی در هر دقیقه 8000 لیتر آب استخراج می گردد و البته این آب فیلتر شده ، خنک گردیده و با کمک اشعه کاملاً بهداشتی می گردد. به غیر از زمان حج در طی فقط نه ماه از سال حدود 10 میلیون نفر زوار مذهبی مقداری از آب زمزم را در ظروف 10 و 20 لیتری بعنوان هدیه برای دوستان و بستگان خود به همراه می برند.
به دلیل اهمیت چاه زمزم ، مدیریت این چاه توسط وزارت نفت و منابع معدنی عربستان صورت می گیرد. البته مرکزی نیز تحت عنوان مطالعات و تحقیقات زمزم تاسیس شده و همواره مسائل مختلف مربوط به آب این چاه از قبیل سطح ،دما و میزان اسیدی و بازی بودن آنرا کنترل می نماید. چاه زمزم در زمره مسائل مهم اصلی و مذهبی کشور عربستان قرار دارد. طی سالهای اخیر شرکتی به نام زمزم آب این چاه را باآب معدنی چشمه های کانادا مخلوط نموده و به صورت بطری جهت فروش در بازار عرضه می نماید.
|
پیامبراکرم (ص) |
به نام خالق زیبائیها
یاد سیدجواد برای همیشه در دلها می ماند.
از خداوند خواستم هر جای که لیاقت پیدا کردم و حال و هوای عرفانی بهم
دست داد یاد سید بیفتم .
این وبلاگ برای مدتی به روز نمی شه ازهمه ی
دوستانی که این مدت با من بودن و با نظرات
خودشون من و یاری کردن واقعا سپاسگزارم.
|
پیامبراکرم (ص) |
برای شادی روح سید صلوات
پرتویى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)
|
شکى نیست که در عهده دارى هر پست و مقام و سپردن هر کار به دیگرى قابلیّت و صلاحیّت مناسب آن لازم است، و حد اقل در ارجاع هر عمل به هر کس سه شرط باید رعایت شود:
نخست اینکه آن کس در آن کار عالم وآگاه باشد.
دوّم اینکه مورد وثوق و اعتماد باشد که کار را با درستى انجام مى دهد و خیانت نمى نماید.
سوم اینکه قوّت و نیروى انجام آن کار را داشته باشد چنانکه از امیر المؤمنین در نهج البلاغه روایت شده است:
«ان أحق الناس بهذا الامر أقواهم علیه وأعلمهم بأمر الله= اى مردم سزاوارتر به امر خلافت تواناترین مردم است بر آن و داناترین آنان است در آن، به امر و احکام خداوند».
اگر به تقدیم میم بر هاء باشد. ویا «اعملهم به امر الله» اگر به تقدیم میم بر لام باشد بهر حال باید هم اعلم و هم اعمل و هم اقوى باشد.البته رعایت مراتب علم و امانت و قدرت بر انجام عمل به حسب کار و مقامى که واگذار مى شود متفاوت بوده و یکسان نمى باشد. مثلاً در امور غیر مهم به مجرد وثوق و اعتماد، و اطلاع و آشنائى متعارف اکتفا مى شود، و در امور مهم تر عدالت و کفایت کامل علمى و عملى را شرط مى نمایند و فطرت بشر هم با همین موافق است و همه آن را عملاً قبول دارند و در نظامها کم و بیش پذیرفته شده است. لذا در مقام به کار گماردن افراد در سوابق و گذشته هاى آنها نیز تحقیق مى نمایند مبادا که سابقه سوئى داشته باشند که هم اعتماد به آنها را ضعیف مى نماید، و هم زمینه پذیرش و قبول آنها را در جامعه از بین مى برد. در امرى مثل امر امامت که رهبرى در کل امور دین و دنیاى جامعه است شرایط باید متکامل تر و صلاحیت باید از هر جهت حاصل باشد.باید امام که بطور مطلق واجب الاطاعه است معصوم باشد و چنان باشد که دواعى الهى از همه سو در همه چیز عامل حرکت او باشد.هم چنین امام که رهبر کلّ و حجت بر کلّ است باید اعلم و افضل از همه باشد و از آنچه موجب منافرت طبع انسانى و حقارت شخص در نفوس سالمه باشد، و خلاصه از جمیع سوابق سوء و معایب و نواقص خلقى و خُلقى منزّه باشد.
این حکم بدیهى و فطرى است که معلّم از متعلّم و استاد از شاگرد و راهنما از رهجو و مقتدا از مقتدى و مربّى از مربّا اعلم و اکمل باشد و نباید غیر افضل مطاع افضل، و عالم مطیع جاهل باشد چنانکه در قرآن مجید مى فرماید:
(أفمن یهدی الى الحق أحق أن یتبع أمّن لا یهدی الا أن یُهدى فمالکم کیف تحکمون).و همچنین مى فرماید:
(لا یستوی الاعمى والبصیر ... ولا الظل ولا الحرور).
(قل هل یستوى الذین یعلمون والذین لا یعلمون).
وهمانطور که پیش از این به آن اشاره کردیم از آیاتى مثل:
«انا جعلناک خلیفة» و «انی جاعلک للناس اماماً» و «لا ینال عهدی الظالمین» کاملاً استفاده مى شود که:
اولاً از لحاظ اینکه امامت به جعل خدا است، و خداوند عالم به تمام احوال و سوابق بندگان است و کارهایش مطابق حکمت و لطف است، شخصى را به امامت منصوب مى نماید که از همه جهات و ملاحظات صلاحیتش مشخص و محرز باشد.
و ثانیاً چون عهد خدا است، به ظالم و ستمگر داده نخواهد شد هر چند بالفعل ظالم نباشد زیرا دور از حکمت خداى حکیم و لطف او است که عهد خود را به کسى عطا کند که روزگارى پرستش بت و عبادت شیطان کرده و در تاریکى جهل و دورى از حق بسر برده باشد.
* 4 *
برنامه نصب و تعیین امام
از مطالب گذشته معلوم شد که بر حسب دلائل عقلى و نقلى، نصب و تعیین امام حق الهى است که دیگران حتّى شخص رسول خدا را در آن مداخله اساسى نیست، و فرق جوهرى نظام امامت با سائر نظامها در همین است که این نظام، نظامى است الهى، وبه تعیین و نصب از جانب خدا مى باشد، وعهد خدا است و عقلاً و نقلاً باید از سوى خدا باشد.امّا عقل، پس براى اینکه مسأله امامت از اهمّ مسائل مربوط به کمال بشر است، و خداوندى که نسبت به بندگان خود این همه لطف و عنایت فرموده است چگونه آنها را در چنین امر مهمى یارى نمى فرماید وبه خود وامى گذارد، با مفاسد بزرگى که بر ترک آن مترتب است.اوصاف کامله و اسماء الحسناى الهى مثل رب العالمین و لطیف و منعم و حکیم و علیم و رحمان و رحیم و مفضل و رئوف و محسن، همه دلالت دارند این عنایت از جانب حق تعالى انجام شده است، و مفهوم این اسماى حسنى و صفات علیا مطلق است و محصور در جهات تکوینى نیست و حصر آن در جهات تکوینى یا تشریعى غیر امامت با عقیده به ثبوت تمام تکوینى نیست و حصر آن در جهات تکوینى یا تشریعى غیر امامت با عقیده به ثبوت تمام صفات کمالیّه و جمالیّه ذاتیّه و فعلیّه براى خدا منافات دارد.و همانطور که «بعث رسل» و «انزال کتب» بر حسب حکمت الهیّه واجب است «نصب امام و تعیین او» نیز لازم است.از جمله ادله این است که بر حسب آنچه گذشت و دلائل دیگر که در کتابهاىکلام ذکر شده است امام باید معصوم و در سائر صفات کمال، سرآمد و اکمل از تمام افراد بشر باشد و بر این جهات خصوص عصمت که از امور نهانى و پنهانى است غیر از خدا و کسانى که با عالم غیب ارتباط دارند کسى آگاه نیست لذا باید نصب امام از جانب خدا باشد.و امّا نقل از آیات قرآن مجید و احادیث شریفه استفاده مى شود که نصب امام از شؤون الهى مى باشد و از جمله از آیاتى که دلالت بر هدایت الهى و عمومیّت و کمال آن دارند و به طلب هدایت از خدا و استمرار و عدم انقطاع آن در تمام ازمنه، ارشاد مى نمایند استفاده مى شود که صفت «هادویّت» الهى اقتضا دارد که بندگانش را به سوى امام آن الگوى کامل و جلوه اسم «الهادى» و «الولىّ» و «الحاکم» هدایت فرماید.بدیهى است صفت «هادویت تکوینیه و تشریعیه الهى» مثل تمام صفات ذاتیّه و فعلیّه الهى در نهایت کمال است و در آنها هیچ گونه نقصى فرض نمى شود و در مبدأ فیّاض على الاطلاق هیچ گونه بخل و امساک فیض نیست بنا بر این کمال فیّاضیّت و هادویّت او اقتضا دارد که هم بندگانش را به سوى امام هدایت کند و هم به وسیله امام آنها را مسؤول هدایتهاى دیگر فرماید چنانکه قبلاً هم اشاره شد:
نابغه عالم علوم معقول و منقول، علاّمه حلّى 1 در کتاب «الفین»، هزار دلیل بر لزوم نصب امام بر خدا و اینکه شأنى از شؤون الوهیّت است بیان فرموده است که اهل نظر و مطالعه مى توانند براى اینکه از استحکام مذهب تشیّع و نظام امامت آگاه شوند مستقیماً به آن کتاب که مکرر طبع شده وبه کتابهاى دیگر مثل «شافى» سیّد عظیم الشأن مفخر علماى اسلام سیّد مرتضى وبه کتاب تلخیص الشافى مراجعه نمایند.و از جمله مباحثات ظریفى که در این موضوع واقع شده مباحثه معروفى است که بین هشام بن الحکم و عمرو بن عبید بصرىواقع شد. در این مباحثه هشام با بیانى رسا و پرسشهائى لطیف، عالم صغیر یعنى وجود انسان و اعضاى او را زیر سؤال و بررسى قرار داد و پس از پرسش از فائده چشم و گوش و دست، از قلب یعنى مرکز تعقّل و فرماندهى بدن سؤال کرد.عمرو بن عبید گفت قلب یعنى عقل را خداوند متعال مرکز و رئیس و صاحب اختیار و مدیر و مدبّر وجود انسان قرار داده که تمام حرکات و فعالیتها و کارهاى اعضاء به امر و فرمان او و تحت اداره او است و بر همه سلطنت و حکومت دارد.هشام گفت در صورتى که خدا براى این بدن کوچک تو رئیس و مدبّر و صاحب اختیار قرار داده است که امور آنها مختل نشود و تحت انتظام باشد چگونه براى این عالم کبیر، رئیس و مدیر و مدبّرى قرار نداده و امور آنها را مهمل گذارده است.عمرو بن عبید از این بیانات لطیف و دقیق و شکل مباحثه که عقل سلیم هر کس به آن حکم مى کند دانست که این منطق، منطق محکم تشیّع و شاگردان مکتب حضرت امام جعفر صادق 7 است. طرف بحث خود را که هشام بود شناخت و از او احترام لازم به عمل آورد.
|
خدا رحمت کنه آقاسیدجواد ذاکر
* 1 *
نیاز جامعه به مرکز و مدیر
بشر همیشه به این مسأله شناخت داشته است که جامعه و حتّى عائله چند نفرى اگر
بخواهند با داشتن حقوق متقابل و تبادل دست رنج ها، و همکاریهاى سالم و سازنده و
روابط متعادل، و آسایش بخش، زندگى کرده و از نظم و ترتیب و امنیّت و رفاه لازم
بر خوردار باشند به دو چیز نیاز دارند:
1ـ قانون جامع و برنامه هاى کافى
2ـ مدیریّت و زمامدارى و مرکز تصمیم گیرى و اجرائى مورد اعتماد
بدیهى است که بدون مدیریّت صالح و قاطع و نظام اداره، رفاه و امنیّت و مقاصد اساسى دنیا و آخرت انسان حاصل نمى شود. بشر، هم طعم تلخ بى نظمى را چشیده است و هم اثر موافق و مساعد نظم و ترتیب را دیده است، لذا مدیریتى را که حافظ نظم و مجرى عدالت، و نگبهان مصالح و پاسدار حقوق عموم باشد لازم مى داند و از آن استقبال مى نماید.
مدینه فاضله وقتى تشکیل مى شود که افراد جامعه مانند اعضاء و قواى انسان واحد که تحت اداره و مدیریّت عقل قرار دارند و وحدتشان با یک نیروى مرکزى که هر عضو و قوّه اى را به کار مناسب مأمور مى سازد در تحت مدیریّت مطمئن و عاقل و عادل اداره شود که جریان امور را بر سیر منطقى و متناسب قرار دهد، وبین اعضاء همکارى ایجاد کند بدون اینکه خودش را بر سائرین تحمیل نماید یا آنها را در مسیر غیر مناسب و خارج از صلاحیّتشان وارد کند. واضح است هر چه این نقشه بیشتر عملى شود و هر چه مدیریّت از آگاهى لازم، بیشتر برخوردار باشد اغراض صحیح انسانى بیشتر تأمین مى گردد، و مشابهت نظام سیاست و اداره و تشریع به نظام تکوین بیشتر مى شود.
* 2 *
شناخت مفهوم امامت
در بحث گذشته و بررسى نیاز جامعه به مدیریت و نظام اسلامى آن به این نتیجه رسیدیم که یگانه نظامى که مشروعیت دارد و به هیچ زمان و مکان اختصاص ندارد نظام امامت است که مثل کل اسلام که دین جهانى و ابدى است نظام جهانى و جاودانى اسلام است.
در این بحث، مقصود، شناخت مفهوم امامت است که چون پیرامون مفهوم لغوى و اصطلاحى آن در رساله اى جداگانه و در ضمن رساله هاى دیگر بر اساس آنچه از آیات قرآن مجید و احادیث استفاده مى شود توضیح داده ایم در اینجا فقط به مفهوم اصطلاحى آن که علماء علم کلام و اعتقادات
فرموده اند اکتفا مى کنیم.
یکى از تعریفاتى که دانشمندان و صاحب نظران و محققان علم کلام از امامت فرموده اند
این است که:
«امامت ریاست عامّه بر امور دین و دنیاى مردم است به واسطه پیغمبر»
این تعریف، اگر چه به دلالت مطابقى شامل تمام ابعاد امامت نمى شود و از شناساندن سایر ابعاد متعاى آن غیر از ریاست بر امور دین و دنیاى جامعه خصوص به دلالت مطابقى و تضمنّى قاصر است امّا به این جهت به آنچه که مسأله امامت را مسأله اى بحث انگیز و سیاسى و مورد ردّ و قبول قرار داده و موجب شده است که سیاستمداران و زمامدارارن غاصب با آن در ستیز باشند، و آن را نفى نمایند یا آن را قبول کرده و از آن سوء استفاده نمایند مفهوم همین تعریف است.
لذا شیعیان که امامت را به نصّ پیغمبر 9 مى دانند این تعریف را گرچه گویاى تمام شؤون ائمّه اثنى عشر : و ولایت و امامت آنها که در احادیث صحیح شرح داده شده نیست مى پذیرند. زیرا نظر و عقیده آنها را در یکى از نقاط مهم و عمده امامت که ریاست و زعامت بر امور دین و دنیاى مردم است و متبادر از آیات و اخبار ولایت است روشن مى سازد.
در اینجا تمام مطلب در این است که امامت و ولایت به نصّ و نصب پیغمبر 9 از جانب خدا صورت
مى پذیرد و از ولایت مطلقه چنانکه روح مذهب شیعه است ارتباط دارد و عقیده به آن عقیده
توحید و تنزّه خدا را از شریک در تمام شؤون اُلوهیّت و ربوبیّت کامل مى گرداند. یا اینکه بدان
نصّ پیغمبر و انشاء ولایت از جانب خدا مردم مى توانند خود، صاحب این ریاست عامّه و ولایت
بر امور دین و دنیا را تعیین کنند که لازم این حرف اگر شرک و نفى ولایت خدا بر این امر نباشد
لا اقل مداخله در شأنى از شؤون مطلقه الهیّه بدون اذن او مى باشد و این تعریف با قید «به واسطه نبىّ» که همان نصّ و نصب نبىّ را مى رساند بیان کننده مذهب شیعه در امامت است چنانکه بدون مثل این قید و اکتفا به «ریاست عامّه بر امور دین و دنیا» بیان مذهب دیگران است لذا در مقام تعریف امامت ائمه اثنى عشر : این تعریف کافى است و نقطه نظر شیعه را در جهتى که عمده اختلاف بین فریقین به آن منتهى مى شود و در کمال عقیده به توحید دخالت دارد روشن مى نماید، و غرض از تعریف هم همین است.مع ذلک ناگفته نماند که در تعریف امامت اگر بخواهیم آن را به معناى وسیعى که شامل امامت انبیاء هم مى شود تعریف کنیم باید قید «به واسطه نبىّ» به جمله اى که مناسب براى معنى باشد اصلاح شود.زیرا امام همانطور که ممکن است غیر پیغمبر باشد مثل ائمه طاهرین : که مقام پیغمبرى نداشتند ممکن است پیغمبر باشد چنانکه در قرآن مجید حضرت ابراهیم و جمعى دیگر از پیامبران امام خوانده شده اند و ظاهر این است که اعطاى مقام امامت به پیغمبر بلند پایه اى مثل حضرت خلیل الرّحمان 7 پس از نبوّت و رسیدن او به مقام خِلّت بوده است، و چنانکه در مورد
حضرت داوود ـ على نبینا وآله وعلیه السلام ـ مى فرماید : (إنا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق) = «همانا ما تو را در زمین، مقام خلافت دادیم پس در بین مردم به حق حکم کن» که ظاهر آن انشاء است نه اخبار. از سوى دیگر ممکن است شخصى پیغمبر باشد و این ریاست را نداشته باشد مثل بعضى از انبیاى بنى اسرائیل. بنا بر این قید «به واسطه پیغمبر» لزومى ندارد هر چند در مورد امامت غیر انبیاء چنانکه خواهم گفت به تنصیص و معرّفى نبىّ مى باشد و امام نیز تابع شرع نبىّ است و پیغمبرى که امام تابع او است صاحب مقام امامت نیز مى باشد. امّا معنى «به واسطه نبىّ» این نیست که امامت و ولایت امام جعل و نصب مستقل از جانب خداوند ندارد بلکه بر حسب آیات و احادیث، امامت امام مثل امامت نبىّ مستقلاً از جانب خدا محوّل مى باشد همانطور که ولایت پدر و جدّ پدرى نیز جعل و انشاء مستقل دارد و از جانب خدا است با این تفاوت که امامت پیغمبر به خودش وحى مى شود اما امامت امام به پیغمبر وحى مى شود و پیغمبر مأمور به ابلاغ است چنانکه از آیاتى مثل: (بلّغ ما اُنزل الیک من ربک ...) و (الیوم أکملت لکم دینکم ...)و (انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا ...)استفاده مى شود.بنا بر آنچه گفته شد امامت در این معناى اعم، ریاست کلیّه بر امور دین و دنیاى مردم است به انشاء الهى و اعتبار شرعى که به پیغمبر وحى مى شود و بر حسب آیات و روایات، پیغمبر و امام در انتخاب خلیفه و جانشین و امام بعد از خود مستقل نیستند و اختیار ندارند چنانکه در تفسیر: (سأل سائل بعذاب واقع)روایتى است در کتابهاى شیعه و سنّى که وقتى مراسم نصب امیر المؤمنین 7 به ولایت و خلافت در غدیر خم برگزار شد حارث بن نعمان فهرى خدمت پیغمبر 9 عرض کرد به ما امر کردى که شهادت به وحدانیّت خدا و رسالت تو بدهیم شنیدیم و اطاعت کردیم، امر کردى که نماز بخوانیم اطاعت کردیم، به واجبات و فرائض امر کردى اطاعت
کردیم. سپس گفت به اینها اکتفا نکردى تا پسر عمویت را بلند کردى و بر ما ترجیح دادى
آیا این را از جانب خودت مى گوئى یا از جانب خدا؟
حضرت رسول خدا 9 فرمود:
«والله الذی لا اله الا هو انه من أمر الله = سوگند به خدائى که غیر از او نیست که آنچه
گفتم و انجام دادم به امر خدا بود».
حارث برگشت و مى گفت : «اللهم ان کان ما یقول محمد حقاً فامطر علینا حجارةً من السماء
أو آتنا بعذاب ألیم = خدایا اگر آنچه مى گوید حق است بر ما از آسمان سنگ ببار یا عذاب دردناکى را بر ما بفرست». بر حسب روایت در همان زمان سنگى از آسمان بر سرش آمد و هلاک شد. از مجموع آنچه در تعریف امامت بیان شد مفهوم امامت به حسب اصطلاح و به حسب معناى اعم آن که شامل امامت انبیاء است شناخته شد و دانسته شد که نقطه مهمّ و حساسى که از جهت کبرى و صغرى و کلى و مصداق مورد نظر و معرکه آراء و اختلاف انظار بوده است همان مفهوم اصطلاحى آن است و لذا با شناخت این مفهوم در مسأله امامت مهمترین موضوع مورد بحث و نقطه امتیاز فرقه محقّه امامیّه از طوائف دیگر مسلمین معلوم مى شود و خلاصه آن این است که:
مدیریّت اسلامى و امامت و ریاست بر کلیّه امور دین و دنیاى مردم به اصطفاء و انتصاب خدا است که به وسیله پیغمبر و نصّ او اعلام و ابلاغ مى شود و روشن هاى دیگر در مدیریت و نظام و اداره به شکل هائى که در بین مسلمین پس از رحلت پیغمبر 9 جلو آمد و به شکل هاى گوناگونى که در جهان معاصر وجود دارد شرعى نمى باشد.
|
عمده مطلب و مواردى که در بحث امامت عامّه زیر پرسش و سؤال قرار مى گیرد
چند پرسش زیر است:
1ـ نیاز جامعه به مرکز رهبرى و اجرائى و نگهبان مصالح عموم
2ـ شناخت مفهوم امامت
3ـ شرایط و اوصاف امام
4ـ برنامه نصب و تعیین امام
5ـ وجوب اطاعت امام
6ـ وجوب معرفت امام
7ـ راههاى شناخت امام
بدیهى است که در باب امامت، مسائل بسیارى، زیر سؤال قرار مى گیرد که با مراجع به آیات قرآن مجید و احادیث (کتابهاى حجّت جوامع حدیث) و کلمات و نظرات علماى بزرگ به همه آن سؤالات پاسخ داده مى شود و علّت اینکه این چند پرسش را بالخصوص در اینجا مطرح مى کنیم این است که عمده اختلاف نظر و اختلاف مذاهب و امامت بر سر پاسخ به این پرسشها است و وقتى به این پرسشها پاسخ داده شد راه دریافت جواب سؤالات دیگر معلوم خواهد گردید.
پاسخ به برخى از این پرسشهاى هفتگانه از جهت وضوحى که دارند و به علّت عدم تعارض با سیاست اهل ریاست ـ مثل مسأله نیاز جامعه به مدیر و رهبر، و لزوم گزینش امام و وجوب معرفت و وجوب اطاعت امام، به بررسى و کاوش زیاد نیاز ندارد. ولى برخى دیگر به واسطه اینکه مربوط به بُعد سیاسى امامت است بررسى در آن گسترش یافته و مورد بحث و نظر و اختیار آراء و مذاهب متعارض شده است. مثل بحث شناخت مفهوم امامت و بحث برنامه گزینش امام، و بحث اوصاف و شرایط امام، و راههاى شناخت و معرفت امام.
این بحثها به این ملاحظات است که این مطالب مطرح افکار و آراء بزرگترین شخصیتهاى علوم معقول و کلام قرار گرفته، و بزرگانى مانند خواجه طوسى که اندیشه توانایش دشوارترین مسائل فلسفى و ریاضى را حل کرده و معضلات و پیچیدگى هاى آنها را بر طرف نموده و باید مثل او را عقل مجسم و تبلور فلسفه و حکمت نظرى دانست که مسائل امامت را در کتابهاى متعدد بررسى و شناسائى نموده و پیرامون آن تحقیق و اظهار نظر کرده است، و مثل شیخ الرئیس ابو على سینا که شهرتش در فلسفه و معقول و طب، جهانگیر مى باشد در کتاب شفا، مذهب شیعه را در گزینش امام تصویب و تأیید نموده است.و نیز علاّمه حلّى که از نوابغ بزرگ فکر بشرى است و در امامت آثار متعدد و تحقیق و پرمحتوایش همواره مورد استفاده بوده و هست در کتاب «الفین» در یک مسأله از این مسائل که لزوم نصب امام از جانب خداوند متعال است یک هزار دلیل اقامه کرده است که الحق باید گفت علاّمه حلّى از معجزات مکتب اهل بیت : مى باشد. یک هزار دلیل، یک دلیل و چند دلیل و ده دلیل و صد دلیل نیست، یک هزار دلیل است.
اینک بحث امامت عامّه را تحت عنوانها هفتگانه اى که به آن اشاره شد بطور مختصر بررسى
مى نمائیم و از خداوند متعال توفیق و یارى مى طلبیم.
|
آشنایى با مفهوم و جایگاه امامت
امامت، استمرار نبوّت و همچون پیامبرى ، لطفى از جانب خداى متعال است. امامت جز با تصریح خداوندى تحقق نمى پذیرد و مردم در تعیین امام معصوم نقشى ندارند. امامت یکى از اصول بنیادى دین است و ایمان راستین جز با باور داشتن به بایستگى آن شکل نمى گیرد.
امام کسى است که خداوند متعال او را ، پس از پیامبر به عنوان هدایتگر بشر برگزیده و باید از هر گناه و ناراستى پاک و معصوم ، و به اذن خدا، از جهان غیب آگاه باشد. امام نمونه کامل انسان و داراى برترین درجه کمال و فضیلت است و از آن جا که به یارى حق، همه گفتارها و رفتارهاى او نشان از راهى خدایى دارد، بر همه مردم پیروى از وى لازم و بایسته است. بنا بر این امام باید از سه ویژگى برخوردار باشد:
عصمت
آگاهى به غیب
انتصاب.
امام رضا علیه السلام در بیانى زیبا و رسا، به برترین شیوه و گویاترین زبان، مقام امامت را براى ما نمایانده است. پس شایسته تر آن است که جایگاه امامت را از سخن آن بزرگوار بشناسیم:
امام سررشته دین، نظام مسلمین، رستگارى دنیا و عزّت مؤمنان است.
امام ریشه و بنیاد اسلام بالنده و شاخه بلند آن است.
به برکت امام است که نماز، روزه، حج و جهاد تکمیل مى شود، خراج و صدقات فراوان مى گردد و حدود و احکام الهى به اجرا درمى آید و مرزها از یورش مصون مى ماند.
امام به سان خورشیدى رخشانى است که تابش آن جهان را فرا مى گیرد و در افقى است که در دسترس نمى آید.
امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره نمایانى است که در شب تاریک راهنماى هدایت است و نجات بخش از نابودى .
امام از هر گناهى پاک و از هر عیبى به دور است.
امام به علم ویژگى یافته و به بردبارى نام آور شده است.
امام یگانه روزگار خویش است، هیچ کس همپاى او نیست و هیچ دانشمندى با او یاراى برابرى ندارد و براى او همانندى یافت مى نشود.
دو ویژگى عصمت و انتصاب نیز در پایان سخن امام رضا علیه السلام به این گونه بیان شده است:
چون خداوند بنده اى را براى تدبیر امور بندگانش برگزیند، او را سینه اى فراخ عنایت فرموده و سرچشمه هاى حکمت را در دلش به ودیعت مى نهد، زبانش گویا مى شود و در پاسخ درنمى ماند، و جز درستى در او یافت نگردد. او انسانى موفق، راه یافته و تأییدشده از جانب خداوند و از هر گونه خطا و لغزشى در امان است. این ویژگى از آن رو است که حجّت بر خلق و گواه بر بندگان خدا باشد. آیا آنان توانایى چنین گزینشى را دارند تا برگزیده ایشان از این صفات بهره ببرد؟
|