پیامبراکرم(ص) در کلام بزرگان
پیامبر در کلام امام خمینی (ره)
آن بزرگوار ولادت پیامبر (ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدن ظلم و خاموش شدن بتکدهها و آتشکدهها میشمارد. و گسترش توحید و عدل در عالم را به واسطه پیامبر (ص) میداند.
امام درباره منزلت اجتماعی پیامبر (ص) میفرماید: ایشان از میان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود. ایشان شبانی کرده بود، ولی به سبب ذاتی که داشت، خداوند او را انتخاب کرد.
در نگاه امام راحل (ره) پیامبر (ص) عابدی مقید به نماز، خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدری ریاضت کشید و قیام برای حق کرد که قدمهایش ورم کرد و از سوی خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقی) نازل گشت.
جبرئیل کلید خزائن ارض را برای ایشان آورد، ولی آن حضرت تواضع کرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضی از همسران رسول خدا نقل شده است: رسول الله (ص) با ما صحبت میکرد و ما با او صحبت میکردیم چون وقت نماز میشد، گویی او ما را نمیشناخت و ما او را نمیشناختیم؛ زیرا به خدا اشتغال پیدا میکرد.
ایشان وقتی کفار را ملاحظه میکرد مسلمان نمیشوند، غصه میخورد.
میخواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود برای این که هیاهوهایی را که در دنیا برای رسیدن به قدرت هست، از بین ببرد و خداخواهی در مردم ایجاد کند.
پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود، ولی خدمتگزار بود و خدمت میکرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول و بنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقت سلطه جو بود؟ با همین اشخاصی که رفقایش بودند، همه با هم دور هم مینشستند. سیاه و سفید مطرح نبود.
از طریق عامه منقول است که پیغمبر خدا (ص) وقتی غضب میفرمود اگر ایستاده بود، مینشست؛ و اگر نشسته بود، به پشت میخوابید، غضبش ساکن میشد. در صورتی که محارم الهی هتک میشد، یاری میجست و فقط برای خدا غضب مینمود.
اما شیوه امامان علیهم السلام و اولیای خدا و انبیا را حسن معاشرت و رفتار انسانی و الهی میداند و میفرماید: آنها خود را خدمتگزار مردم میدیدند و کارهایی را که باید انجام دهند، با حسن رفتار انجام میدادند.
پیامبر در کلام آنیه بسانت
غیرممکن است کسی زندگی و شخصیت پیامبر بزرگ را مطالعه کند و او را تکریم نکند. کسی که یکی از بزرگترین پیامبران خداست... من هرچه زندگی پیامبر را بیشتر مطالعه میکنم، احساس تمجید و تکریم من نسبت به او شکل جدیدتری میگیرد و احساس جدیدی از بزرگی این استاد بزرگ عرب به من دست میدهد.
پیامبر در کلام پیر سیمون لاپلاس
گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آیین حضرت محمد (ص) و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است؛ بنابراین اعتراف میکنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانهاش بزرگ و با ارزش میباشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بینیاز نیستیم.
پیامبر در کلام جواهر لعل نهرو
مذهبی که پیامبر اسلام تبلیغ میکرد به واسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری، مورد استقبال تودههای کشورهای مجاور شد.
پیامبر در کلام سر پرسی سایکس
عقیده شخصی من این است که {حضرت} محمد (ص) در میام مشاهیر عالم بزرگترین انسانی است که با یک مرام عالی تمام هم خود را مصروف این داشت که شرک و بت پرستی را از ریشه منهدم ساخته و به جای آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد و این خدمت وافر و نمایانی که از این راه به نوع بشر نموده خدمتی است که من آن را ستایش نموده و سر تعظیم فرود میآورم.
پیامبر در کلام کارل مارکس
محمد (ص) مردی بود که از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
پیامبر در کلام لورانسیا دالبری
محمد صلی الله علی و آله، بزرگ و پیشوای حکومت اسلامی و همواره مراقب آسایش و آزادی ملت خود بوده و کسانی را که مرتکب جنایت میشدند، مجازات میکرد. این پیغمبر، دعوت به پرستش خدای یگانه و دین یگانگی را ترویج میکرد و در دعوت به این دین، لطف و مهربانی را حتی با دشمنان، مراعات میکرد. در این شخصیت، دو صفت از بهترین و عالیترین صفات بشری وجود داشت و آن دو، عدل و رحمت میباشند.
پیامبر در کلام مهاتما گاندی
حیات شخص پیامبر اسلام بنوبه خود نشانه و سر مشق بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب میباشد.
پیامبر در کلام آلفونس دولامارتین
اگر بزرگی هدف، کمی وسایل و عظمت نتیجه را برای یک نابغه بشری مقیاس بگیریم در تاریخ نظیری مانند حضرت محمد (ص) نمیتوان یافت، وی در ثلث اراضی مسکونی امپراطوریها، ارتشها، قوانین، خاندانها و تودههای عظیم بشری را به حرکت درآورد، بیشتر و با عظمتتر از آن این است که عقلها، اندیشهها، عقیدهها و روانها را به نهضت درآورد.
هیچ فردی داوطلبانه یا از روی اجبار هدفی عالیتر از هدف پیامبر اسلام نداشته است زیرا دین اسلام موجب از بین بردن موهوم پرستی گردیده است، همان موهوم پرستی که بین خدا و مخلوقش به وجود آمده بود و همچنین باعث نزدیک کردن انسان به خدا و توسعه عقیده معقول خداپرستی میباشد و در میان آن همه هرج و مرج و بینظمی و اغتشاش بت پرستان و معتقدین به خدایان متعدد، اسلام تنها فکر منطقی میباشد.
هیچ پیامبری نتوانسته است مانند پیامبر اسلام انقلابی آنچنان مقدس و طولانی و پر اهمیت در آن مدت خیلی کم به مرحله عمل درآورد زیرا هنوز دو قرن از آغاز کار پیامبر اسلام نگذشته بود که دین او نضج گرفت و اول بار در سه ناحیه عربستان و سپس در سایه کلمه توحید سواحل رود سیحون و هند غربی دو مصر و حبشه و تمام آفریقای شمالی و بیشتر جزایر مدیترانه و قسمتی از خاک فرانسه و قسمت عمده سرزمین اسپانیا گسترش یافت.
پیامبر در کلام ادوارد مونته
محمد صلیالله علیه و آله پیغمبری بود که به همان معنی که قدمای بنیاسراییل میگویند، او ازیک عقیده خالص ـ که هیچ بستگی با بت پرستی نداشت ـ دفاع کرد تمام سعی و کوشش این مرد، برای نجات ملتش از یک دین بیمعنی و بیاعتبار بود او میخواست آنها را از منجلاب فساد اخلاق، پستی عادات و فساد عقیده، نجات دهد، بنابراین، ممکن نیست در راستی اخلاق و شور خداپرستی که سراسر وجودش را فراگرفته بود، شک کرد.
پیامبر در کلام بروکلمان
قطعاً خود محمد صلیالله علیه و آله، نیز از قدرشناسی و ستایش قریش از اقدام او و احترامی که نسبت به او روا داشتهاند، به خود بالیده است و این داوری او، از وقوع جنگ جلوگیری کرد و این نشان میدهد که خداوند او را برای کار بسیار بزرگی برگزیده است، به خصوص که مورخان معتقدند که محمد صلیالله علی و آله در اخلاق نیک، راستی گفتار، امانت، بخشش، نیکی منظر و فروتنی در میان قوم خود، ممتاز بود و در نزد مردم مکه، ملقب به امین شده بود و از فرط اطمینان و اعتمادی که به او داشتند، اموال خود را نزد او به امانت میگذاشتند. محمد صلیالله علی و آله هرگز به استعمال مسکرات نپرداخت و در جشنها و اعیادی که برای بتها گرفته میشد، حاضر نشد و از دسترنج خود زندگی میکرد؛ زیرا از پدر، ارثی به او نرسیده بود و چون با خدیجه آشنا شد، با اموال او تجارب مینمود.
پیامبر در کلام تولستوی
لئوتولستوی (1910-1828) نویسنده مشهور روسی در کتاب خود به نام محمد {صلی الله علیه و آله و سلم} میگوید: جای هیچگونه شبهه و تردید نیست که پیامبر اسلام از بزرگان مصلحین دنیا است، آن هم مصلحی که به جامعه بشریت خدمات شایانی کرده است و این فخر و مباهات برای او بس است که یک ملت خون ریز و وحشی را از چنگال اهریمنان عادات زشت و شنیع برهانید و راه ترقی را بر روی آنان باز کرد و حال آن که هر مرد عادی نمیتواند به چنین کار شگرفی اقدام کند و نتیجه بگیرد.
بنابراین شخص شخیص پیامبر اسلام، سزاوار همه گونه احترام و اکرام میباشد شرعیت پیامبر اسلام به علت توافق آن باعقل و حکمت در آینده عالم گیر خواهد شد.
پیامبر در کلام توماس کارلایل
دشمنان اگر به نظر حقیقت بنگرند خواهند فهمید در نفس این مرد بزرگ افکاری فوق طمع و دنیوی و جاه و سلطنت بوده است.
پیامبر در کلام رینولد الین نیکلسون
با ظهور {حضرت} محمد {صلی الله علیه و آله و سلم} پرده نفوذ ناپذیر ظلمت آن عهد ناگهان کنار زده شد و مردم جزیره العرب، اساس محکم سنن تاریخی پیدا کردند.
پیامبر در کلام سرفلکد
عقل محمد صلیالله علیه و آله از عقول بزرگ و بیمانندی بود که زمانه کمتر آنها را به وجود میآورد و با همان عقل بزرگ بود که محمد صلی الله علیه و آله از امور، اطلاع کامل داشت و با یک نظر سطحی، به کنه امور پی میبرد و تشخیص میداد. در معاملات خصوصی، گذشت ،عدل و انصاف بینظیری داشت و با دوست و آشنا، فقیر و غنی و ضعیف و قوی، با مساوات رفتار میکرد.
پیامبر در کلام گوستاولوبون
اضافه بر آنچه گفته شد طبق گفته تاریخ نویسان عرب حضرت محمد (ص) بسیار خوددار و متفکر، کم حرف، احتیاط کار، خوش قلب در رفتار و کردار خود بسیار مراقب ادب و پاکیزگی خویش بود تا پس از این که به ثروت و اقتدار نیز رسید هیچگاه کارهای خود را به دیگری واگذار نکرد.
او مردی بود بردبار در برابر سختیها و دشواریها خوددار و متحمل، دارای همتی بلند و در برخوردها مهربان و خوشرو بود یکی از خدمت گذارانش نقل میکند که هجده سال تمام خدمت او ارا انجام میداد و در طول این مدت هیچگاه سخن تند یا کردار ملال آوری حتی برای تنبیه کردن من نیز از او ندیدم، حضرت محمد (ص) جنگ جویی دلاور و ماهر در فنون جنگی بود اگر احساس خطری مینمود فرار نمیکرد و بدون جهت نیز خود را به مهلکه نمیانداخت.
پیامبر در کلام لوئی توماس
کمتر خانوادهای در عربستان دیده میشود که نام یکی از فرزندان خود را «محمد» نگذارد و اصولاً انتشار این نام در عالم، بیشتر از انتشار نام پطرس و یوحناست. محمد صلیالله علیه و آله، پیغمبر عرب، اول کسی بود که وحدت ملی عرب را عملی کرد و آن قبایل را در زیر یک پرچم گردآورد و هنگامی که ظهور نمود، نه تنها عربستان، بلکه جهان، محتاج به ظهورش بود. او با قوه و اعمال نفوذ، وحدت عرب را ایجاد نکرد؛ بلکه بر اثر کلام شیرین و اخلاق نیک خود، قلوب این قوم را تسخیر کرد تا آنان از روی میل از او پیروی کرده، به گفتههایش ایمان آوردند. حقاً میتوان گفت که فرزند مکه صفایی داشت که در سایر پیغمبران یافت نمیشد. در او نیرویی بود که با آن، میاندلهای متفرق، ایجاد اتئلاف میکرد و به طوری آنها را متحد میکرد که در پندار و احساس، در حکم یک دل بودند.
پیامبر در کلام لیک
یکی از تعالم بیمانندی که این پیغمبر بزرگوار به مردم داد و خدمت قابل تقدیری که به بشریت نمود، تحریم موادالکلی است که به واسطه آن، در مدت چهارده قرن، هزاران میلیون انسان را از این سم کشنده، نجات داد و همین دستور، یکی از معجزات دین محمد صلی الله علیه و آله است؛ زیرا که ما به چشم خود دیدیم که آمریکا برای تحریم الکل، چه کوششهای بیهودهای نمود و نتیجه نگرفت؛ اما محمد صلی الله علیه و آله، با آن نفوذ معنوی و قوه ادبی، توانست پیروان خود را از نوشیدن این مایع مهلک باز دارد.
پیامبر در کلام مستر هوبرت ویل
محمد، ششصد سال پس از مسیح ظهور کرد و با نیروی خدایی که داشت توانست تمام اوهام را برطرف سازد و بت پرستی را براندازد و چون مردی درست کردار، راستگو و بیآلایش بود، مردم به او لقب امین داده بودند. لهجه صادق و عزم استواری داشت و با همین مزایا، توانست گمراهان را به راه راست هدایت کند.
پیامبر در کلام مسترجون دی فینرات انگلیسی
محمد از بزرگترین خیرخواهان بشر است و ظهور او، نشانه یکی از عالیترین عقول میباشد. اگر آسیا بخواهد به فرزندان خود افتخار کند، سزاوار است که به این رادمرد بزرگ و بیمانند، افتخار نمایند؛ البته یکی از ظلمهای بزرگ است، اگر بخواهیم حق این مرد بزرگ را ادا نکنیم؛ زیرا این همان شخصی است که در هنگام ظهورش، عرب در درجهای از انحطاط و توحش بوده که بر ما مخفی نیست و باز میبینیم که پس از بعثت او، بر اثر انواری که دیانت اسلام در کسانی که آن را با میل پذیرفتند، افروخت، چگونه اوضاع آن سامان، منقلب و دگرگون شد؛ به همین جهت است که شک در بعثت محمد صلی الله علیه و آله را شک در قدرت خداوندی که شامل تمام جهان و جهانیان است، باید دانست.
پیامبر در کلام مسیو بارتلمی سن هیلیارد
محمد صلی الله علی و آله در دوره خود، باهوشترین عرب و پرهیزگارترین و متدینترین آنان، پر حوصله و بردبارتر از همه و نسبت به دشمنان از همه مهربانتر و خوشرفتارتر بود و بر پایه آن، امپراتوری عظیم و بیمانند اسلامی را برپا کرد که ناشی از تفوق این پیغمبر، بر رجال آن عصر بود و بس؛ اما دینی که او آورد و مردم را به آن دعوت نمود، یک خیر و برکت بزرگ بود و از این رو، عموم ملل به او گرویدند و از آن بهرهمند شدند.
پیامبر در کلام هانری ماسه
اگر درباره پیغمبر اسلام یک بحث اجمالی نماییم، شخصیتی که همواره متفکر و در اندیشه است، با نفسی که باطنش مملو از غم و اندوه باشد، در برابر ما مجسم میشود؛ اما مدارکی که از او در دست است، شخصی را در برابر ما میآورد که معتقد به خدای یگانه و زندگانی اخروی است و از صفات برجستهاش، مهربانی بیشائبه، عزم، اراده و اعتقاد است؛ علاوه بر این، مردی است حاکم، اداره کننده، سیاسی، جنگی و با وجود این، قاهر و آشوب طلب نبوده، برعکس، همیشه طالب صلح و آرامش بوده است.
پیامبر در کلام هیوستن اسمیت
پیامبر در دنیای اسلام، بستر ظهور و تجلی وجود مطلق در زندگی بشر است. پیامبر الگویی الهی و آسمانی است که عقل و اراده مسلمانان را متوجه خود میسازد. مسلمانان پیامبر را دوست میدارند و میکوشند از او در کوچکترین جزییات زندگی روزمره پیروی کنند. در خصوص عقل هم باید گفت که پیامبر نمایانگر لوگوس (یا عقل) متعالی است. هنگامی که مسیح میگوید: هیچ انسانی به نزد پدر (خداوند) راه نمییابد جز به واسطه من این نیز لوگوس است که سخن میگوید. در نزد مسیحیان این کلمه کلی تقریباً برابر با عیسای ناصری است. برای مسلمانان این کلمه کلی و وحیانی عبارت از قرآن است که به واسطه پیامبر اسلام ابلاغ شده است. محمد وجود مطلق و خود وحی نیست اما وجود مطلق حقاً و به و طور متمایز خودش را از طریق او متجلی میسازد.
پیامبر در کلام ولتر
سال 1763 میلادی در تاریخ افکار ولتر نقطه عطفی بود. در این سال بود که سرانجام تصویر جدیدی از حضرت محمد (ص) و پیروانش در ذهن او ترسیم شد، قضاوت او نیز درباره شخص پیامبر اسلام (ص) که همیشه مورد عنادش بود تغییر کرد و آنگاه که حقییقت را بازیافت درباره آن حضرت گفت: محمد (ص) بیگمان مردی بسیاری بزرگ بود و مردان بزرگی نیز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانون گذاری خردمند، جهانگشایی توانا، فرمانروایی دادگستر، پیامبری پرهیزگار بود و بزرگترین انقلابهای روی زمین را پدید آورد.
ولتر در سال 1776 میلادی به یاد نمایشنامه فناتیسم، نخستین اثر ضد اسلامیاش، آخرین سخن خود را بر زبان آورد که: «من در حق محمد (ص) بسیار بد کردم» و چون برداشتهای اولیه او از اسلام تحت تاثیر نوشتههای مغرضانه مسیحیان بود از روی خشم میگفت «همه کتابهایی را که تاکنون مسیحیان درباره مسلمانان نوشتهاند باید بر آتش افکند.»
|
میلاد با سعادت کریمه ی اهل بیت فاطمه معصومه (س) مبارکباد
برای شادی روح سیدجواد ذاکر صلوات
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست .
لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.
به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر< «ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.
محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.
بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع)
و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.
|
زیارتنامه حضرت محمد(ص)
درود بر تو ای رسول خدا درود بر تو ای پیغمبر خدا درود بر تو ای محمد بن عبدالله
درود بر تو ای خاتم پیغمبران گواهم که تو رساندی رسالت را و بپا داشتی نماز را
و عطا کردی زکات را و امر به معروف و نهی از منکر کردی و پرستیدی خدا را خالص
و با اخلاص تا یقین به تو رسید درودهای خدا بر تو و رحمت او و بر اهل و خاندان پاکت
گواهم به اینکه نیست معبودی جز خدا یگانه و بی شریک هستی و گواهم که محمد بنده
و رسول خدا و گواهم که تو فرستاده خدایی و تو محمد بن عبدالله و گواهم که تو حق
رساندی رسالت های پروردگارت را و نصیحت کردی برای امتت و جهاد کردی در راه
خدا و پرستیدی خدا را تا رسیدی به یقین از روی حکمت و پند نیک و ادا کردی آنچه
برای توست از حق و تویی مهربان به مؤمنان و سخت گیر بر کافران برساند خدا تو را
به بهترین شرافت مقام مکرمان حمد خدا را که ما را بوسیله تو از شرک و گمراهی
نجات داد خدایا پس قرار بده صلوات خودت و درودهای فرشتگان مقربین خودت و
پیامبران مرسلت و بندگان شایسته ات را و اهل آسمانها و زمین ها و هر که تسبیح تو
کند ای پروردگار جهانیان از اولین و آخرین بر محمد بنده تو و رسول تو و پیغمبرت
و امینت و همرازت و دوستت و برگزیده ات و مخصوصت و ویژه ات و بهتر از خلقت
خدایا بده به او درجه بلند و بیاور برایش وسیله از بهشت و برانگیز او را به
مقام پسندیده ای که رشک برند بر او اولین و آخرین خدایا تو فرمودی که اگر آنها
وقتی به خود ستم می کردند می آمدند نزد تو و آمرزش می خواستند از خدا و طلب
آمرزش می کردند برای آنها رسول می فهمیدند که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است و
من نزد تو آمدم آمرزش جو توبه کار از گناهانم و من به تو رو آوردم به خدای
پروردگارم و پروردگارت تا بیامرزد گناهان مرا
می خواهم از خدا که برگزید تو را و اختیار کرد تو را و راهنمایی کرد تو را و
رهنمود کرد تو را که رحمت فرستد بر تو براستی خدا و فرشتگانش رحمت خواهند
برای پیغمبر ای کسانیکه ایمان آورده اید رحمت خواهید بر او و درود فراوان فرستید
|
شهادت امام جعفرصادق(ع) بر همه ی شیعیان تسلیت باد.
ششمین اخترتابناک آسمان امامتحضرت امام جعفر صادق(ع) درروز جمعه17 ربیع الاول سال83 هجرى در مدینه و در زمانعبدالملک بن مروان بن حکم دیده به جهان گشود. مادر آن حضرت«ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر مىباشد. ایشان درسال 148 هجرى به دستور منصور عباسى به وسیله انگور زهرآلودمسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع ودر جوار ائمه بقیع قرار دارد
خلفاى اموى معاصر امام جعفر صادق(ع) به ترتیب عبارتند از:
هشام بن عبدالملک ، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک ، ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک
(2 ماه و 10 روز از سال126) و مروان بن محمدمعروف به مروان حمار.
خلفاى عباسى معاصر امام(ع) عبارتند از:
ابوالعباس عبدالله بنمحمدو ابوجعفر منصور دوانیقى .
از امام جعفر صادق(ع) هفت پسر و سه دختر برجاى ماند کهعبارتند از:
«اسماعیل»، «عبدالله» و «ام فروه» که مادرشان فاطمه بنتالحسین بن على بن حسین(ع) است.
«امام موسى کاظم»، «اسحاق» و «محمد» که مادرشان حمیدهخاتون مىباشد. و «عباس»، «على»، «اسماء» و
«فاطمه» کههریک از مادرى به دنیا آمدهاند.
در یک دسته بندى، زندگانى امام جعفرصادق(ع) را مىتوان بهسه دسته کلى تقسیم نمود:
الف زندگانى امام در دوره امام سجاد و امام باقر علیمهاالسلامکه تقریبا نیمى از عمر حضرت را به خود اختصاص مىدهد. در ایندوره امام صادق(ع) از علم وتقوى و کمال و فضیلتآنان در حد کافى بهرهمند شد.
ب قسمت دوم زندگى امام جعفر صادق(ع) از سال 114 هجرى تا 140هجرى مىباشد. در این دوره امام از فرصت مناسبى که به وجود آمد،استفاده نمود و مکتب جعفرى را به تکامل رساند. در این مدت،4000 دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیارى را کهجامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامى ارزانى داشت.
ج- هشتسال آخر عمر امام(ع) قسمتسوم زندگى امام را تشکیلمىدهد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق
حکومت منصورعباسى قرار داشت. در این دوره امام دائما تحت نظر بود و مکتبجعفرى عملا تعطیل گردید.
|
هر جیزی را آفتی است و آفت دین ترک نماز است .
خداوند و فرشتگان درود می فرستند بر کسانی که
در صف اول نماز جماعت حاضر می شوند.
هر گاه صدای اذان برای اقامه نماز بلند شد اول
کسی باشید که از خانه خارج می شوید و به
سوی نماز جماعت می روید .
|
اگرخدا کفیل روزیست غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگردنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگرحساب است جمع مال حرام چرا؟
اگر قبرحق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر قیامتی هم هست جنایت چرا؟
اگر دشمن انسان شیطان است پیروی از او چرا ؟
اگر دنیا وسیع است حقارت چرا ؟
اگر محبت زیاد است کم لطفی چرا؟
اگر صداقت خوب است دروغ چرا ؟
اگر تاوان پس دادن سنگینه حماقت چرا؟
اگر ندامت هست جنابت چرا ؟
اگر خوبی هست بدی چرا ؟
اگر راه زندگی دراز است رفتن چرا؟
اگر لبخند هست اخم چرا ؟
اگر شادی هست غــم چرا؟
اگر گذشت هست انتقام چرا؟
اگر دوست داشتن هست تنفر چرا؟
اگر انتخاب کردن هست انتخاب شدن چرا؟
اگر خواستن هست تحمیل و اجبار چرا؟
اگر تو نیستی بودن من چرا؟
|
**************************************************
دعای دهمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ
خدایا
اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفآئِزینَ لَدَیْکَ
قرارم ده در این ماه از توکل کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت
وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ
و قرارم ده در آن از مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهائى جویندگان
****************************************************
دعای نهمیمن روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ
خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت
الْواسِعَةِ وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى
وسیعت و راهنمائیم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات
مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ
خوشنودى همه جانبه ات سوِ ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان
****************************************************
دعای هشتمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ
خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به
الاَْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا
یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت اى
مَلْجَاَ الاْمِلینَ
پناه آرزومندان
دعای هفتمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ
خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش
وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنى فیهِ ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ
و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن ذکر خود را بطور دوام و یکسره
بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ
به توفیق خود اى راهنماى گمراهان
***********************************************
دعای ششمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ
خدایا
لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ
در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى
بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد
رَغْبَةِ الرّاغِبینَ
اشتیاِ مشتاقان
|
****************************************************
دعای چهاردهمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ وَاَقِلْنى فیهِ
خدایا مگیر مرا در این ماه به لغزشها و بازم دار در آن
مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَالاْفاتِ
از خطاها و لغزشها و قرارم مده در این روز هدف بلاها و آفات
بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ
به عزتت اى عزت بخش مسلمانان
****************************************************
دعای سیزدهمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ طَهِّرْنى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کآئِناتِ
خدایا پاکم کن در این ماه از چرکى و کثافات و شکیبایم کن بر مقدراتى که
الاَْقْدارِ وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَصُحْبَةِ الاَْبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَیْنِ
خواهد شد و موفقم دار در این ماه به پرهیزکارى و هم نشینى با نیکان به کمک
خودت اى روشنایى دیده
الْمَساکینَ
مسکینان
************************************************
دعای دوازدهمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَِّتْرِ وَالْعَفافِ وَاسْتُرْنى
خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى
فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکِفافِ وَاحْمِلْنى فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ
و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن در این روز
به عدالت و انصاف
وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الْخآئِفینَ
و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى نگهدارنده ترسناکان
************************************************
دعای یازدهمین روز ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوَِ
خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش
من در این روز فسق
وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ
و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان)
را به کمک خودت اى فریادرس
الْمُسْتَغیثینَ
فریادخواهان
|
شب قدر از هزار شب برتر است.
برای شادی روح سید جواد در این شبهای عزیز صلوات یادتون نره
چند حدیث در عبادت زهرا(س) در شبهای قدر
قدرشناس قدر
قال على(ع): و کانت فاطمة(س) لا تدع احدا من اهلها ینام تلک اللیلة - لیلة القدر -
و تداویهم بقلة الطعامو تتاهب لها من النهار و تقول: محروم من حرم خیرها.
دعائم الاسلام، ج 1: 282.
حضرت على(ع) فرمود: فاطمه(س) نمىگذاشت کسى از اهل خانه در شبهاى قدر
به خواب رود به آنان غذاى کم مىداد و از روز قبل براى احیاى شب قدر آماده
مىشد و مىفرمود: محروم کسى است که از برکات این شب محروم باشد.
دو رکعت نماز
قال ابوعبدالله الصادق(ع):
کان لامى فاطمة صلاة تصلیها علمها جبرئیل، رکعتان تقرء فى الاولى: الحمد مرة و:
انا انزلناه فى لیلة القدر، ماة مرة و فى الثانیة: الحمد مرة و ماة مرة: قل هو الله احد،
فاذا سلمتسبحت تسبیح الطاهرة علیها السلام.
جمال الاسبوع:173.
امام صادق(ع) فرمود:
مادرم فاطمه(س) همواره دو رکعت نماز را مىخواند که جبرئیل به او آموخته بود، در
رکعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد صد بار سوره
توحید را مىخوانى، و پس از سلام نماز تسبیحات حضرتش را نیز مىگویى
الحدیث: قال الباقران علیهما السلام: سالته عن علامة لیلة القدر، فقال:
علامتها ان یطیب ریحها، و ان کانت فى برد دفئت، و ان کانت فى حر بردت فطابت.
ترجمه: (محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ پس امام (ع) فرمود:
علامت لیلة القدر این است که بوى خوشى از آن پخش مىشود،
اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملایم مىگردد،
و اگر لیلة القدر در گرماى (تابستان) باشد خنگ و معتدل و نیکو مىگردد.
توضیح: علامه طباطبائى در علایم شب قدر مىگوید:
روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است،
در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذکر کرده
از قبیل اینکه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مىکند
و هواى آن روز معتدل است. (المیزان، ج 40، ص 332)
الحدیث: قال ابو عبد الله علیه السلام: لیلة القدر فى کل سنة و یومها مثل لیلتها.
ترجمه: شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مىباشد.
الحدیث : قال النبى (صلى الله علیه و آله): ان انا ادرکت لیلة القدر فما اسال ربى؟ قال (ص): «العافیة».
ترجمه: به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت کنم؟ فرمود: «عافیت را».
التماس دعا
|